طبیعت روستای بله بزان
نزدیک مرز عراق
ایلیا جونم من و تو به خاطر گرما و پیاده روی زیاد نتونستیم بریم و تو خونه موندیم ، بابایی به جای ما رفت و خوش گذروند.
تو هم که ماشالا تو خونه بند نمیشدی ،هی میگفتی ایا ، پاپا ، بدو بدو ،یعنی مامانی کفشام رو پام کن بریم بیرون بدویم، و ما هم رفتیم پارک و کلی بهمون خوش گذشت.